سه سال پیش وارد دانشگاه شدم تصمیم گرفته بودم با جدیت درس بخونم،واسه همین هم کاری با کار های بیهوده و رفیق بازی و عشق دانشجویی نداشتم اولاش توجه زیادی به دخترا نداشتم وجودشون برام مهم نبود اما این امتناع زیاد دوام نیاورد کم کم متوجه شدم که یکی از اونها روی رفتار م تاثیر زیادی میزاره هر وقت از کلاس ها غایب میشد اون روز برام بی رنگ بود وقتی هم تو کلاس سر حال بود
برای دیدن ادامه ی داستان لطفاگ به ادامه ی مطلب بروید